باران بندری


باران امشب را می‌توان گفت که تقریبا باران بود.

تند و پرهیجان و پربرکت...

پر از شادی

از جنس باران‌های بندری.

که سال‌هاست نسل‌اش گم شده و تخم‌اش را موریانه خورده.

مثل انسان‌های بندری.

باران‌هایی که آدمی را غافل‌گیر می‌کند.

..باران دقایقی است که تمام شده و بسیاری از ناپاکی‌های شهر را شسته و با خود برده.

حتی تصمیم مرا

که قرار بود_ پس از مدتی که یک ریز هر روز می‌نوشتم  _، دیگر برای مدتی ننویسم...

پنجره را به نسیم خنکی باز نگه کرده‌ام.

باران همه چیز را شسته دستت درد نکند باران...

در دل یاس و ناامیدی و تاریکی شب نوری می‌تابد.

الیس الله بصبح قریب...

نظرات 11 + ارسال نظر
مرداد امیرزاده 1390/07/19 ساعت 23:54

تو رو قسم به برکت خداوند و قسم به خاک پاک ایران به ناامیدی روی پیش اومدن نده...ناامیدی تو انرژی راه رفتن رو از من میگیره

ما کوچک همه دوستان گرامی

خواننده همیشگی 1390/07/20 ساعت 07:26

ممنونم از باران که تصمیم ننوشتن شما را شست...

و اگر ایران سرزمین پربارانی بود یقینا سرنوشت تاریخی اش هم عوض می شد/این را هگل در تحلیل تاریخ ایران بیان کرده

ماه هرمزگان 1390/07/20 ساعت 08:11

ان شا ء الله.....

میلاد 1390/07/20 ساعت 08:29

بارون رو دوس دارم هنوز چون تو رو یادم میاره

سپاس

محسن 1390/07/20 ساعت 09:15

باران بندری والبته پر تخریب...
عنوان خیلی زیبایی است تشکر از لاتیدان عزیز...

باران که در لطافت طبع اش خلاف نیست/در باغ لاله روید و در شوره زار خار سعدی
تخریب اش مشکل بی مدیریتی ماست

منا 1390/07/20 ساعت 09:16 http://radiomona.blogsky.com

درود بر لاتیدان
من هم به بهانه نخستین باران پاییزی شعری از پابلو نرودا روی وبلاگ گذاشته ام که شما را به خواندنش مهمان می کنم.
شاد و تندرست باشید

بسیار پسندیدم

زنده باشید مطلب بسیار موثر

ذهنتان زیباتر

سپاس

باران اگر چه خانه‌ام را نم‌دار می‌کند
باران اگر چه کفش‌هایم را تر می‌کند
اما باران است برکت است زنده‌گی است

ابراهیم 1390/07/20 ساعت 23:25

بابت همه ی آنچه گفته ای ... خدا را شکر که بارران بارید!

شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست...

کی بارون ابو بهار ابو گل در اتاتن؟!

...و باقی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد