چندروز تعطیلات پیش روی ماست وبه نظر من یک پیشنهاد می تواند
خواندن شماره ی اردی بهشت ماه نشریه ی «مهرنامه» باشد که آن را در بیش تر نشریاتی های معتبر دیده ام هرچند خواندن کل مهرنامه خودش یک ماهی وقت می گیرد والبته به نظر من نه لازم است ونه جذاب اما خواندن مصاحبه و خاطرات حسن روحانی مسوول قبلی پرونده هسته ای ایران هم جذاب است وهم عبرت آموز که نشان می دهد چگونه به جای بنز سوار پیکان شدیم ودر نهایت به دوچرخه قناعت کردیم ومنافع ملی را فدای ...می کنیم!!
قسمتی از این گفت وگوی خواندنی را در زیر می آورم:
یکبار آقای البرادی به واشنگتن رفته بود،
بعد از آنجا برگشت و به من تلفن کرد. فروردین 83 بود گفت که میخواهم به
تهران بیایم. خیلی سریع آمد. تعجب کردم چرا با این عجله به ایران آمده.
ظاهر کار این بود که برای مسائل خودمان و ادامه کار آژانس به ایران آمده
است.
وی افزود: اما بعد به من گفت که میخواهم خصوصی با شما صحبت کنم
در آن جلسه خصوصی گفت من هفته پیش آمریکا بودم به بوش گفتم شما هم بیایید
وارد مذاکرات هستهای بشوید تا این مسئله هستهای ایران حل و فصل شود. بوش
در جواب گفت که چرا مسئله هستهای؟ چرا ما تمام مسائل بین خودمان را حل
نکنیم؟ بوش در ادامه گفته بود «من خیلی آشنا نیستم که در ایران قدرتهای
مطرح چه کسانی هستند ولی یک نفر با اختیار تام از ایران به آمریکا بیاید.
از طرف آمریکا نیز خودم مذاکره میکنم تا همه مسائل ما لاینحل
نماند....اصولاً تصمیم نظام این بود که با آمریکا مذاکرهای نداشته باشیم
این یک تصمیم بود. بنابراین خود به خود آمریکا از گزینههای ما کنار گذاشته
شد. من همان ایام نیز در مصاحبهای گفتم ما بین دوچرخه و پیکان و بنز باید
یکی را انتخاب میکردیم. خوب تصمیم بر این بود که ما بنز سوار نشویم. پس
ما ماندیم و پیکان و دوچرخه. بنز آمریکا بود. پیکان اروپا بود و دوچرخه نیز
کشورهای غیرمتعهد بودند. پس ما پیکان سوار شدیم.
به این میکند قناعت از نوع......!!!!!!!
خیلی خوب است ماشاال...
پس برای همین است که تولید وانت پیکان متقف نمیشود.
کادیلاکم ارزوست!!!!!
اینجا بحث سر این است که آمریکا می خواهد از کشورهای دیگه سواری بکشد، کنار آمدن با آمریکا سوار بنز شدن نیست سواری دادن درحالی است که باید مثل بنز ده تن سواری به آمریکا بدهی.
به آمریکا باید گفت ما را نیاز به خیر نیست شر مرسان
سلام
سلام خدمت استادگرامی آقای ذاکری
استادبی مبالغه میگویم وقتی سری به لاتیدان میزنم دلم خنک میشه قلمت همیشه نویسا وقدمت همیشه استوار
ونام نیکت ماندگار
در حیرتم این چه منطقی است رابطه با امریکا را سواری دادن مینامیم
فقط ما که با امریکا رابطه نداریم سواری نمیدهیم
یعنی الان روسیه وکل دنیا دارند به امریکا سواری میدهند
دلم برای اتحادیه اروپا و ژاپن و کلا دنیا میسوزد
خدا سر عقل بیاوردشان